هدی ساداتهدی سادات، تا این لحظه: 11 سال و 17 روز سن داره

امیــــــد آسمـــــــــانی زندگـــــــــی

8بهمن هدی جونم رفته تولد محمد کوچولو

                           این دوتا فسقلی شیطون رو مگه میشد برای عکس نگهشون داشت بالاخره با کلی فکر کردن و نقشه ریختن به این نتیجه رسیدیم که بهشون لیمو شیرین بدیم تا مشغول شن و از عکس فرار نکنن .این دوتا قلقلی هم که عاشق لیمو شیرین .همین که لیمو شیرین اومد وسط دیگه از جاشون تکون نخوردن ومشغول لیمو شیرین خوردن شدن وماهم از این فرصت استفاده کردیم و این عکسها رو از این وروجک ها شکار کردیم. ...
10 اسفند 1393

هدی و حموم وکلی آب بازی

اینم دختر نازنینم بعد از یه حموم خوب با کلی آب بازی.تازه تن پوشش هم تازه افتتاح شده .خیلی هم دوسش داره و منو مجبور میکنه که مثل آدم بزرگا حتما کفشهاش رو هم پاش کنم.جیگرمه.خانوم کوچولوی فسقلی تا وقتیکه تو حموم تو حال خودشه وآب بازی میکنه که شرایط خوبه و بر وقف مراد اما همینکه میگم هدی آب بازی بسه ومیخوام بشورمت دیگه نق نق ها شروع میشه و میگه مامان بریم بیرون .خیلی خیلی ناقلای این دختر ...
10 اسفند 1393

خرید برای بابایی و خوشحالی هدی جون

بعد از خریدبرای بابایی اومدیم خونه من و بابایی خسته بودیم. ولی برعکس هدی خوشحال و سر حال رفت سراغ کفشهای بابایی اصلا کفشهای بابایی رو در نمی آورد که بماند تازه اگه کسی ازش اون کفشها رو میگرفت چنان گریه ای سر میداد که اون سرش ناپیدا خلاصه بعد از کلی بازی با هدی جون و وقتی که خیلی خسته شد تونستیم کفشها رو از پاش در بیاریم.عسل مامان وبابا با کفشهای بابایی کلی بازی کرد.الهییی قربونشش بشیممم.خیلی نازه ...
8 آذر 1393